چگونه شاد باشیم؟

ممکن است شما از آن دست افرادی باشید که هر روز از خود میپرسید چه کاری انجام دهید تا زندگیتان روند خوبی داشته باشد. حال و کیفیت زندگیتان چگونه بهتر می شود؟ شاید هم در دورههای زیادی شرکت کرده و کتب و مقالات زیادی خواندهاید که همهی آنها شبیه هم هستند. آیا میدانید در آغوش گرفتن عزیزان یکی از راههای ایجاد شادی و خوشحالی است؟ آیا میدانید تصمیم گیری باعث آرامش خاطرتان میشود؟ میخواهید بدانید چطور حضور افکار منفی را در خود کاهش دهید؟ آیا کمالگرا بودن خوب است؟ چرا نباید احساسات را سرکوب کنیم؟ پس ببینیم که چگونه شاد باشیم.
***
تعریفی که دیوید تورئو از شاد زیستن ارائه نموده بسیار مشهور است. وی میگوید: “شادی مثل یک پروانه است. هرچقدر بیشتر آن را تعقیب کنید، بیشتر از شما فاصله میگیرد، اما اگر توجه خود را به چیزهای دیگر معطوف نمایید، نزدیک آمده و درست روی شانه شما مینشیند.”
با وجود تمام احترامی که برای نویسنده کتاب والدن” دیوید تورئو “قائلیم باید بگوییم که این نظر ایشان با خیل عظیم روانشناسان صاحب منظر در این زمینه سازگار نیست. چراکه بسیاری از آنها بر این عقیدهاند که شما میتوانید خوشحال باشید . میتوانید این پروانهی فراری را دنبال کرده و آن را بر روی شانه خود بنشانید. اما چگونه؟
باید تلاش کنید تا نظارت عملکرد ذهنی خود را بر عهده بگیرید. تحقیقات نشان داده است که استعداد فرد در زمینه شادی و احساس خوشبختی، تا حد زیادی توسط ژنهای او تعیین میگردد. استاد روانشناسی، دیوید تی. لایکن، نویسنده کتاب خوشحالی و طبیعت آن میگوید: “تلاش برای شاد بودن مانند همانند قد کشیدن است.”
هر کدام از ما یک “نقطه تنظیم شادی” داریم که به تدریج از آن دور میشویم. امروزه، روانشناسانی که به مطالعه خوشبختی میپردازند، همانند لایکن معتقدند که ما میتوانیم شادی را دنبال کنیم. ما میتوانیم این کار را با خنثی کردن احساسات منفی خود نظیر بدبینی، خشم و عصبانیت و تقویت احساسات مثبتی نظیر همدلی، آرامش و به خصوص قدردانی از اطرافیانمان انجام دهیم.
1- سعی کنید با احساسات منفی خود کنار بیایید.
احساس خیلی بدی دارید؟ خیلی خوب، اسم این احساس خیلی بد چیست؟ غم؟ نگرانی؟ خشم؟
ابتدا مشخص کنید چه اتفاقاتی باعث می شود تا شادی از شما دور شود؟ چطور شما دچار خلق پایین و ناراحتی می شوید.؟ سپس معین کنید کنترل کدام یک از اتفاقات تحت اختیار شما بوده است و به نقش خود در بروز آن اتفاق نمره دهید. پس از آن لازم است مشخص کنید چگونه می توانید اتفاقات را بپذیرید. شناسایی آگاهانه احساسات، اثر آن احساسات را کاهش میدهد. سرکوب کردن احساسات درست نیست و نتیجه معکوس دارد.

2- تصمیمتان را بگیرید.
برای اینکه ببینیم چگونه شاد باشیم، اول باید تصمیمی که قرار است گرفته شود را بگیریم. آیا تا بحال شده است که تصمیمی بگیرید و بالاخره مغزتان احساس آرامش و شادی کند؟ این آسودگی تصادفی به دست نمیآید. علم مغز نشان میدهد که تصمیمگیری، نگرانی و اضطراب را کاهش میدهد . این به شما کمک میکند تا مشکلات را حل کنید.
تصمیمگیری شامل قصد کردن و تعیین هدف است،
این سه فرایند، بخشی از مدارهای عصبی مشابه هستند و قشر جلویی مغز را به روشی مثبت درگیر می کنند تا اضطراب و نگرانی را کاهش دهند. همچنین تصمیمگیری به غلبه بر فعالیت جسم مخطط مغز که کار آن کشاندن شما به سمت انگیزههای منفی و روتین است، کمک میکند. در نهایت، تصمیمگیری و درک شما از جهان را تغییر میدهد، به شما کمک میکند تا راهحلهایی برای مشکلات خود بیابید و خود را آرام کنید.
اما تصمیمگیری میتواند دشوار باشد. موافقم. پس چه نوع تصمیماتی باید اتخاذ کنید؟ عصبشناسی پاسخی برای آن دارد.یک تصمیم «نسبتا مناسب» بگیرید. خود را با تصمیمی ٪100 مطلق و عالی به مشقت نیندازید. همهی ما میدانیم که کمالگرایی میتواند موجب استرس شود. مطالعات مغز نیز این گفته را تصدیق میکند. سعی بر کمالگرایی، مغز را مشوش کرده و باعث میشود فکر کنید که کنترلی بر خود ندارید.
بَری شوارتز (Barry Schwartz) استاد دانشگاه اِسوارتمور (Swarthmore) طی مصاحبهای می گفت: «به قدر کافی خوب، تقریبا همیشه به قدر کافی خوب است».پس زمانی که تصمیمی میگیرید، مغز شما احساس میکند که شما بر آن کنترل دارید. و همانطور که قبلا هم گفتهام حسِ کنترل، استرس را کاهش میدهد.
3- تصمیمگیری حس شادی را هم افزایش میدهد.
هر فکر، صورتی از انرژی است که در جهت نیکی یا بدی خود تولید می کنیم. با اندیشیدن به افکار خوب،شادی را احساس می کنیم و آفتاب سرور را هر جا که رویم، می تابانیم. یاد بگیرید که احساس هایتان را از طریق افکار مثبت مهار کنید. به دقت افکارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی که یک فکر منفی هجوم می آورد، خودتان را وارسی و به جای آن یک فکر مثبت جایگزین کنید. ذهن مثبت، اوضاع مثبت را به خود جلب می کند.
به خاطر داشته باشید که عالم، به نیات ما پاسخ می دهد. افکار و عقاید ما به صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود و به جهان بیرون راه می یابد و محیط سعی می کند آنچه را که می خواهیم، به ما هدیه کند. راز توفیق آن است که میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه شادی و بهترین ها را بخواهیم. چرا که حتی اگر در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم، آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان می شود. چه زیباست که بهترین نیات و آرزوها و افکار را برای خود و دیگران داشته باشیم تا به اوج آرامش و شادی برسیم.
4- چشم ها را باید شست.
قضاوت نادرست خود نسبت به مسائل را به تاخیر بیاندازیم . در این جهان، هیچ حادثه ای برحسب تصادف نداریم. در همه وقایعی که روی می دهند، لطف و رحمت الهی نهفته است. تمام حوادث برای ما پیام هایی دارند که سبب تکامل و شادی روحمان می شوند. مثلاً شما می توانید پیام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدت زمانی بفهمید و یا حتی ممکن است تا زمانی که زنده هستید متوجه نشوید. زیرا بسیاری از این وقایع فراسوی ادراک ما و جزء اسرار الهی هستند.
تلاش برای فهم حکمت خداوند با هوش محدودمان، مانند سنجش اقیانوس با پیمانه است. همچنین در ذهن الهی از دست دادنی ای وجود ندارد و اگر شما به ظاهر چیزی را از دست می دهید، معادل آن شیء و یا حتی بالاتر از آن را به دست خواهید آورد و تمام این اشیاء به عنوان وسیله ای برای تکامل ، شادی و زیبایی روح شما هستند. بیایید کاملاً بپذیریم که در هر موقعیت نامطلوب، نیکی پنهانی برای همه وجود دارد. “ساقی هر چه ریزد از لطف اوست.”
5- بر آرامش درونی تمرکز کنید.
در دل توفان هم، آرامش نهفته است. مهم نیست که در هر زمانی از روز چه اتفاق بیفتد. هرچه مسائل به نظر مشکل و پردردسر بیایند و هرچه قدر هم که بخواهیم کارهای زیادی را در آن واحد انجام دهیم، باید فقط به خلوتگاه درون خویشتن برگردیم و آرامش درونی پیدا کنیم.
برای دسترسی به خلوتگاه درونی، چشم هایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را درون خود تصور کنید. این فضا جایی است که ضربان قلب شما به فرمان شما آرام می تپد- به آن جا بروید. از دور دست، استاد معنوی تان از راه می رسد؛ در گوشتان زمزمه می کند: “هرجا می توانید خوبی کنید، در هرچه می توانید، به هرشکل که می توانید، هر وقت که می توانید، به همه اشخاصی که می توانید و تا زمانی که می توانید.” نور سفیدی فضای دلتان را آرام می کند، سپس بر این آرامش حاصل شده تمرکز کنید.
6- از آنچه هستید راضی باشید.
بدن وسیله زندگی است نه جوهر آن. آن قدر که ما انسان ها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم، یک درخت با تنه اش مشخص نمی شود. تجربیات ما باید مثل شاخه های درخت به ما شکل بدهد، ولی این کار را نمی کند. فقط جوهره وجودمان است که با شرایطی محیطی از بین نمی رود، شکسته نمی شود و یا در معرض دید و بررسی دیگران قرار نمی گیرد. وجود داشتن، پرمعنا و پرمفهوم است: من وجود دارم، من هستم، من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من هستم که زندگی ام را می سازم و… هر کدام از ما انسان ها در این دنیا مأموریت خاصی داریم.
با کمک کردن به دیگران و مهرورزی به آنان، باعث تکامل و شادی روحمان می شویم. رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است و زندگی ما به منزله یک سفر است . منظور از بیداری، فعال شدن در همه ابعاد وجود و همه زوایای زندگی است. مانند: بیداری روحی، بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… بیداری به زمان، مکان و خلاصه در یک کلام “بیداری الهی”!
7- دستورات اخلاقی را سرلوحه قرار دهید.
از کنجکاوی کردن در زندگی دیگران دوری کنید. از خواندن نامه های شخصی و دفتر خاطرات محرمانه دیگران و گوش دادن به مکالمات خصوصی آن ها اجتناب کنید. بدون درزدن و اجازه گرفتن وارد هر مکانی نشوید. سعی در اثبات درستی نظرات و عقاید خود به دیگران نداشته باشید. تلاش نکنید که به زور، افکار و عقاید دیگران را تغییر دهید. زیرا در صورت رعایت نکردن این دستورات، آرامش خود را بر هم می زنید. به پدر و مادر خود نیکی کنید. با آنان با صدای بلند صحبت نکنید.
“بتی. جی. ایدی” می گوید: “
زمانی که شما به درگاه خداوند دعا می کنید، این دعاها به صورت شعاع های نورانی به طرف آسمان بالا می روند و فرشته ها برای اجابت آن به زمین می آیند. ولی در میان این شعاع های نورانی یکی از همه فوق العاده قطورتر و نورانی تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن سریع به آن مورد رسیدگی می کنند. این پرتو قدرتمند و خیره کننده مربوط به دعای مادر در حق شما است. دعای مادر خالصانه ترین دعاهاست.” چه زیباست به والدین خود از صمیم قلب احترام بگذارید و نیازهای آنان را تأمین کنید، زیرا که مهر و نیکی به آنان، سبب آرامش و شادی در شما می شود.
8- جور دیگر باید دید…
نوع نگاه خود را عوض کنید.پرهای دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامی که از زاویه ای خاص به آنها نگاه می کنید، درخشش و زیبایی بی نظیری دارند. خیلی از مسایل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند که از زاویه درست دیده شوند؛ ولی نگرش های متشابه و کلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشکل می سازد.
اگر به هر مسأله ای از زاویه ای درست نگاه کنید، در آن چیزهای باشکوه و زیبایی خواهید دید. سعی کنید . همه چیز و همه کس را با چشم های تازه ای ببینید که از طریق عادت، تیره و تار نشده اند. به خاطر داشته باشید که اگر از زاویه ای درست به تمام چیزها و اشخاص نگاه کنید، هر شخص یا هر شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همراه خواهد داشت. فلورانس می گوید: “تمام انسان ها همچون حلقه های طلایی هستند در زنجیره خیر و صلاح من.”
۳ دیدگاه